تو خبر گفت وزیر صنعت به رئیس بانک مرکزی نامه نوشته و خواسته که قیمت دلار را در یک مقطعی ثابت نگه دارد تا سرمایه گذران و صنعتگران بتوانند خوب فعالیت کنن. خب تا اینجای کار مشکلی وجود ندارد و خیلی هم خوبه. فقط دو تا نکته ی درشت وجود داره، یکیش اینه که چرا نگفته پایین بیار؟! خب اگه پایین بیاد مردم هم سود می کنن... و دوم اینکه مگه بالا پایین شدن دلار کار بانک مرکزی بود؟!!! یعنی چی آخه؟؟؟ یعنی تا الان همش کار خود بانک مرکزی بوده؟!!
خلاصه جناب وزیر سوتی دادن اونم سنگین...
بله، ما ایرانی ها ضرب المثل ها و جملات خوبی از قدیم داشته ایم و داریم، یکی از آنها اینه:
"عقل که نیست جون در عذابه"
مصداق تمام عیار این مَثَل همین حادثه سقوط هواپیمای حامل گوشت گرم بود. آخه چرا باید از یک طرف گوشت و دام قاچاق بشه به خارج و از طرف دیگه گوشت گرم و منجمد وارد کنن؟!!! شما هر وقت جوابش رو پیدا کردین به من هم بگین... البته از این مثال ها خیلی زیاد داریم، مثل وارد کردن دسته بیل، وارد کردن سنگ قبر، وارد کردن قرآن چینی و تسبیح و... به جایی رسیدیم که کالاها و متون مذهبی رو هم وارد می کنیم! آخه آدم میمونه چی بگه واقعاً! اصلاً به کی بگی؟! بهرحال اوج خنده دار بودن ماجرا و شاید هم گریه دار بودنش اونجاس که اون هواپیما سقوط میکنه و میاد تو خوته طرف! تجسم بکنین نشستین جلوی تلویزیون و راحت دارین چایی نوش جان میکنین که یهووو یه هواپیما میاد تو خونتون! و پشت بندش کلی گوشت قرمه شده آماده و رایگان...! فقط مواظب باید بود که نقرس نگرفت...
خیلی جالبه! عده ای احمق و بی شرف با ژست های مسخره ی روشنفکری و اپوزسیونی دارن برای ما نسخه می پیچند! آخه احمق ها به شما چه؟! رفتید اون ور دارید عشق و حال میکنید و برای ما نسخه میپیچید؟!!! و احمق تر اونهایی که گول آنها را می خورند! بهر حال گول خوردن از هر نوعی نکوهیده است. اگر فلان آقا زاده ای داره با پول بیت المال تو نیویورک و لس آنجلس و لندن حال میکنه همانقدر بی شرفه که اون احمق های نسخه پیچ...
تشخیص دوست و دشمن بسیار سخت شده! حرفهای زیبا و صورتهای موجه! دروغ های خوشگل...
آری درنده گی عادی شده
دیگر همراهی نیست
و بیشرفی جلوه گری میکند
آیا وقتش نرسیده که بهتر شویم؟!!!
کاش بیدار شویم از این رویای زیبا
رویایی که تعبیرش تباهیست...
