چند میگیری زار بزنی؟!

این روزها چنان فشار زیاد اقتصادی بر مردم وارد آمده که دیگر توانی نمانده برایشان! توانی برای اعتراض و ناله! اصلا دیگر نایی برای کاری ندارند. دیگر خسته شده اند و هیچ امیدی ندارند. مردم خسته هستن. خیلی خسته...

 

خیلی اوضاع خیته

آره اوضاع خیلی خیته. گرونی بیداد میکنه و هر روز بدتر از دیروز. همه عصبانی و افسرده شدن. امید ندارند و خسته هستند. چرا اینجوری شدیم؟! نباید اینجوری میشد. چی فکر میکردیم و چی شد! کسی نیست بگه مسئول نامحترم مردم باید بمیرند تا شما یک فکری بکنید! مسئولی که شکمش سیر هست مشخصه که براش مهم نیست که چه اتفاقی افتاده و داره می افته... مسئولی که از شرکت های خودروسازی بی شرف سهام و کادو و سهمیه خودرو می گیره خب مشخصه لال میشه. مسئولی که از چند جا درآمد داره و هر روز هم پولدارتر میشه مشخصه که براش مهم نیست مردم پول مواد غذایی ندارن... باید بگم شماها نه دین دارید نه انسانیت و نه انصاف.

باخت - باخت

داستان فرصت طلبی در ما مردم ایران قصه درازی دارد، این موضوع ربطی به قشر خاصی هم ندارد! بزرگ و کوچک، فقر و غنی، بی سواد و با سواد، مسئول و غیر مسئول و...، داستان غم انگیزی است این قصه، غافل از اینکه این نوع رفتارها به صورت زنجیره وار تمامی افراد جامعه را درگیر خواهد کرد، این روند بصورت مکرر در بین مردم رواج داشته و سال به سال بیشتر می شود! اما باید دانست که یا همه باهم میبریم یا همه باهم میبازیم! در جریان افزایش قیمت ها مخصوصاً سکه و ارز، عده ای به زعم خویش برد کرده و سود هنگفتی به جیب زدند و با خوشنودی وافر از به اصطلاح زرنگی خویش بر خود بالیدند!، غافل از اینکه بردی در کار نیست و در آخر کار همه باهم خواهیم باخت. اما در این بین توجه به نکته هم خالی از لطف نیست که پس از بسته تحریمی اخیر(13 آبان) تغییر قابل توجهی در نرخ سکه و ارز و سایر موارد رخ نداد! پس سئوال بزرگی که این میان بی جواب می ماند این است که چرا پس از خارج شدن آمریکا از برجام و تحریم های دور اول آنقدر نرخ ارز و طلا و سایر مواد و لوازم افزایش یافت به حدی که در برخی موارد قیمت برخی اقلام تا سه برابر افزایش یافت؟!!! قطعاً پاسخها و نظریه های مختلفی می تواند وجود داشته باشد، که اینجانب هیچ قضاوتی نمیکنم، و قضاوت را بر عهده خواننده محترم می گذارم...