عبداله رضوی

مجالی برای بیان

عبداله رضوی

مجالی برای بیان

عبداله رضوی
عبداله رضوی هستم. اینجا مجالیست برای بیان آنچه هست و آنچه نیست...

نویسندگان
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بازی» ثبت شده است

ترسیم تمام و کمال احساسات و افکار با کلمات شاید سخت ترین و ناممکن ترین فعل برای انسان بوده و خواهد بود. رساندن حق مطلب با کلمات و واژه ها گاهی ناممکن است. در این مواقع است که زبان قاصر می ماند. پیرامون رویداد عاشورا بسیار بسیار گفته شده و قلم ها زده شده. اما هنوز هم اقیانوسی بیکران از ناگفته ها پیش روی ما است. نگاه کردن به انگشت اشارت گر به جای محل اشاره ی اشارت گر، عادت ویرانگریست که شوربختانه ما ایرانی ها بشدت به آن معتادیم! عادتی که بسرعت منجر به نابودی خواهد شد. ملتی که حافظه ی تاریخی کوتاهی دارند محکوم به زوال اند. نیز آنهایی که احساس را بر عقل ترجیح می دهند. احساس همیشه نابودگر عقل بوده در تاریخ بشریت. آدمهای احساسی به نتیجه ی بازی نگاه میکنند و نه نوع بازی! نوع بازی را فدای نتیجه می کنند و البته در پایان بازی نتیجه را هم واگذار میکنند. نمیدانند که باید در بازی زندگی با تمام وجود بازی کنند. نمی دانند که حال خودشان را نباید به نتیجه بازی وابسته کنند. انسان اگر با تمام وجود بازی کنه، نتیجه بازی هر چه بشه قابل قبول است. در بازی زندگی باید در پایان به جز زیبایی چیزی ندید. نباید حال خودمون رو به نتیجه بازی واگذار کنیم. نباید حالمون وابسته به شرایط بیرونی و دیگران باشه. در دل هر رنجی، دردی و مصیبتی، بذری خیری(بخوانید پاداش یا عکس العمل طبیعت) نهفته است برابر یا بزرگتر از آن. صرف نظر از نوع اعتقاد و باور شخصی می توان گفت اکنون آموزگار بزرگ شهادت برخواسته است تا به همه آنها که جهاد را تنها در توانستن میفهمند، و به همه آنها که پیروزی بر خصم را تنها در غلبه، بیاموزد. بیاموزد که شهادت نه یک باختن بلکه یک انتخاب است. انتخابی که در آن مجاهد با قربانی کردن خویش در آستانه معبد عشق و آزادی، بر خصم  پیروز می شود. و حسین وارث آدم، آدمی که به بنی آدم زیستن داد و وارث پیامبران بزرگ که به انسان چگونه باید زیست را آموخته اند.
حسین اکنون آمده است تا در این روزگار به فرزندان آدم چگونه باید مُرد را بیاموزد. حسین آموخت که مرگ سیاه سرنوشت شوم مردم زبونیست که تن به هر ذلتی می دهند تا زنده بمانند. کسانی که گستاخی آن را ندارند که شهادت را  انتخاب کنند، مرگ آنان را انتخاب خواهد کرد. در چنین روزگاریست که برای مَرد مُردن تضمین یک ملت است...

آری مثال این افراد الان در جامعه ما زیادند. از هر قشری...

دکتر عبداله رضوی

ما چه کار کنیم تا حالمون خوب باشه؟! ما چه کار کنیم که حالمون عالی باشه؟!

جوابش اینه: باید در بازی زندگی با تمام وجود بازی کرد. حال خودمون رو به نتیجه بازی وابسته نکنیم! اگر با تمام وجود بازی کنیم، نتیجه بازی هرچیزی باشد، قابل قبول و مقبول است.

آیا در عمل موردی رو میشناسیم که مصداق این کلام باشد؟! فارغ از هر سوگرایی دینی و مذهبی و هر گونه سلیقه ی مذهبی، یک مثال بزرگ و عالی وجود دارد. من خانمی رو میشناسم که در بازی زندگی برادرزاده هایش را به شکل ناجوانمردانه به شهادت می رسانند! برادرش را به شکل ناجوانمردانه به شهادت می رسانند! خودش و همراهیانش را به اسیری می برند. وقتی در آخر این قصه از او می پرسند که حالت چطور است؟ در جواب می گوید: "والا ما راُیت الا جمیلا، ما راُیت الا جمیلا!!!"

وقتی در بازی زندگی با تمام وجود وارد شویم و وقتی با تمام وجودمان بازی کنیم و حال خودمان را به نتیجه ی بازی وابسته نکنیم، حالمان همیشه خوب و عالی خواهد ماند...

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود... کربلا در کربلا می ماند اگر این نگاه زینب نبود...

در دل هر رنجی دردی و مصیبتی، بذر یک خیری نهفته است، برابر با آن مصیبت و گاهی بزرگتر از آن! اما باید دو شرط لازم و کافی وجود داشته باشد. آن دو شرط صبر و سپاسگزاری است. در صورت وجود این دو شرط بذر خیر شکوفا خواهد شد.

 

امیدوارم حال شما همیشه خوب و عالی باشد و احساسات شما وابسته به شرایط بیرونی و دیگران نباشد و سرشار از بهترین و عالی ترین احساسات باشید. هرچند سخت است ولی شدنیست.

دکتر عبداله رضوی