انتقام طبیعت نزدیک است...
و در این انتقام کسی جان سالم به در نخواهد برد!
انتقام طبیعی(طبیعت) سرنوشت محتوم تمام کسانیست که پست فطرت بودن را معنی بخشیدند و ذره ای از انصاف را ترجمه نکردند...
وحشی دشت معاصی را دو روزی سر دهید
تا کجا خواهد رمید آخر شکار رحمت است
سلام
متاسفانه در آغازین روزهای سال جدید شاهد سیل کم سابقه در برخی استانهای کشور بودیم، که متاسفانه خسارات جانی و مالی بسیاری بر جا گذاشت. همانطور که همه می دانند کشور ایران یکی از بلاخیزترین کشورهای دنیا است. از زلزله و سیل و... یکی از اساسی ترین سئوالات مطرح این است که چرا هیچ برنامه ای برای مقابله و کاهش عوارض ناشی از این بلایا انجام نمی شود؟ در عصر حاضر با پیشرفت علوم مختلف از جمله هواشناسی براحتی می توان بلایایی مثل سیل و طوفان را پیش بینی کرد و برای مقابله با آن برنامه ریزی و اقدامات فوری انجام داد. در حوادث اخیر همانند حوادث سالهای اخیر علامت سئوالهای بسیاری بود! مهمتر از همه این علامت سئوالها که به مدد شبکه های اجتماعی خیلی از مردم در جریان قرار گرفتند، بزرگترین سئوال این است که چرا مسئولین و حتی مردم از حوادث گذشته درس نمی گیرند. البته نقش مسئولین سنگین تر و پر رنگ تر می باشد. متاسفانه توجه به این مسئله مهم که پیشگیری به مراتب بسیار کم خرج تر است را فراموش کرده ایم. براحتی در سالهایی که خشکسالی بود می شد با اتخاذ سیاستهایی اقدام به لایروبی مسیل ها و جابجایی برخی روستاهایی که در مسیرهای پرخطر احداث شده اند نمود. به هر حال هنوز هم دیر نیست، ولی چیزی که مشخص است این آخرین سهل انگاری نیست. طبیعتاً با روندی که در پیش گرفته شده حتی باید منتظر بدترین بلایا هم بود. قلع و قمع جنگل ها توسط مردم و ارگانهای دولتی، ساخت و سازهای غیرمجاز در حریم رودخانه ها و... عوامل اصلی خسارتهای بزرگ سیل می باشد.
سلام بر دوستان گلم و هر کسی که این پست رو میخونه
سال جدید رو تبریک میگم خدمتتون
امیدوارم سال خوبی در پیش داشته باشید
آرزومند آرزوهاتون
آب زنید راه را هین که نگار میرسد
مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد
راه دهید یار را آن مه ده چهار را
کز رخ نوربخش او نور نثار میرسد
چاک شدست آسمان غلغله ایست در جهان
عنبر و مشک میدمد سنجق یار میرسد
رونق باغ میرسد چشم و چراغ میرسد
غم به کناره میرود مه به کنار میرسد
تیر روانه میرود سوی نشانه میرود
ما چه نشستهایم پس شه ز شکار میرسد
باغ سلام میکند سرو قیام میکند
سبزه پیاده میرود غنچه سوار میرسد
خلوتیان آسمان تا چه شراب میخورند
روح خراب و مست شد عقل خمار میرسد
چون برسی به کوی ما خامشی است خوی ما
زان که ز گفت و گوی ما گرد و غبار میرسد